کسیــ کهــ چیزیــ ...

ساخت وبلاگ

قرصاتو خوردی؟

- نه، واسه چی؟

اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟

- تو نباشی من واسه چی باید قرص بخورم؟!

 



فیلم/ آقا یوسف / علی رفیعی

کسیــ کهــ چیزیــ ......
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : قرصهای, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 23 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

دو سه خط وصف تو گفتن ، چه گناهی دارد ؟؟ در خیالات تو خفتن ، چه گناهی دارد؟؟یک بغل ، خواب خوش و ناز در اغوش شمابا تو گفتن ، وَ شنفتن ، چه گناهی دارد؟؟مگر این نیست که من عاشق و همراه تو ام؟؟ هِی نگو وای تو و من ، چه گناهی داردزندگی قبل تو بگذشت و عزیزم با تو باز هم صرف گذشتن ، چه گناهی دارد؟؟از چه رو طعنه به چشمانِ خمارم زده ای؟؟شب و روز مستِ تو گشتن ، چه گناهی دارد؟؟دلبرم باز غزل رو به شکایت ها رفت مگر این ساده دلِ من ، چه گناهی دارد؟؟ کسیــ کهــ چیزیــ ......ادامه مطلب
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : گناه, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 6 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

آرزوها را به شب با تو نمایان می کنم جاناتو چون پیر هزاران ساله ی تقدیر درون این دل آشفته آرامی و آگاهی مراد دل ، تو یادت هست من آرزو کردم رفیقی را ؟" بگوید خانه را ول کن بگو من کی ؟ کجا باشم ؟ " به صبحی دیدمش آن آرزو را که یک رو است و چابک سر چنان بران چنان آهسته و آرام چنانی صلح اضداد است چنانی این بشر خوب است چنانی گوش و پر جذبه است چنانی جوهر کار است که باید از چنین روزی بخوانم از برایش بر رخ این آسمان آبی تقدیر "خوش بحال بوته ی یاسی که در ایوان توست " ...سید هادی رضوی کسیــ کهــ چیزیــ ......ادامه مطلب
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : خوش,حال,بوته,یاسی,ایوان,توست, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 5 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتربا همه گرمیم... با دل های تنها بیشتردرد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیمقالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتربم که بودم فقر بود و عشق اما روزگارزخم غربت بر دلم آورد این جا بیشترهر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولیبعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتررفته ای ... اما گذشت عمرم که تاثیری نداشتمن که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشترزندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تربغض جانکاه است هنگام تماشا بیشترهیچ کس از عشق سو غاتی به جز دوری ندیدهر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتربر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"خون انگشتم بر آجر حک کند: ما بیشتر... حامد عسکری کسیــ کهــ چیزیــ ......ادامه مطلب
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : دلتنگ,امروز, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

ﻓــﺮﺍﻣــﻮﺵ کرﺩﻧـت ﺑــﺮﺍﯾـﻢ ﻣـﺜـﻞ ﺁب ﺧــﻮﺭﺩﻥ ﺍﺳت ...

ﺍﺯ ﻫﻤــﺎﻥ ﺁﺑـﻬـﺎﯾـﯽ کـﻪ ﻣـﯿـﭙـﺮﺩ ﺗــﻮﯼ ﮔــﻠـﻮ ﺧــﻔــﻪ ﺍﺕ ﻣﯿــﮑﻨـﺪ ...

ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ کـﻪ ﺑــﺎﯾــﺪ ﺳﺎﻋـﺖ ﻫـﺎ ﺳـﺮﻓـﻪ کنی ...

ﺍﺯ ﻫﻤــﺎﻥ ﻫـﺎﯾﯽ کـﻪ ﺑـﯽ ﺍﺧﺘﯿــﺎﺭ ﺍشکهاﯾـﺖ ﺭﺍ ﺟـﺎﺭﯼ ﻣﯿـکـﻨﺪ!

کسیــ کهــ چیزیــ ......
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : فراموش,کردنت,مثل,خوردن,است, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 12 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

نگران نباش

آهسته گریه میکنم ...
آهسته می خندم ...
آهسته مینویسم ...
بند دل کسی پاره نخواهد شد
+ از میان نامه ها
کسیــ کهــ چیزیــ ......
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : نگران,نباش, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 27 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

گیسوانت موج موج و شانه هایت،

سنگ سنگ


موج را آغوش سنگ آرام می سازد،

بمان!

 


مژگان عباسلو

کسیــ کهــ چیزیــ ......
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : بمان, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 16 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

روزی که برای اولین بارتو را خواهم بوسیدیادت باشدکارِ ناتمامی نداشته باشییادت باشدحرفهای آخرت را به خودت و همهگفته باشیفکرِ برگشتن به روزهای قبل از بوسیدنم را از سَرَت بیرون کنتو در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاریکه شباهتی به خیابان های شهر نداردبا تردیدبی تردیدکم می آوری ... ×××× عزیزم گفتی از خودم بنویسم برای تو ولی دلم خواست از تو بنویسم  برای  خودم من الان بیشتر به تو احتیاج دارم  تا به خودم پس بیشتر از تو میگم   چون هیچ برگشتی تصور نمیکنم ولی کم نمی آورم یعنی نباید کم بیاورم دیگر برگشتی ندارم از آغوش تو ...   + از میان نامه ها کسیــ کهــ چیزیــ ......ادامه مطلب
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : بدون,برگشت, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

پرده اول: گوشیت زنگ می‌خوره برمی‌داری. - خودت را برسان فلانی هم رفت. مراسم تشییع ساعت…..تو سراسیمه خودتو می‌رسونی. مهم نیست فردا شاگردام امتحان آخر ترمشونه. خودم کلاس دارم. دوستم دفاع داره. جمعه آزمون دکتریه و… پشت پا می‌زنی به همه. مهم نیست من باید به موقع! اونجا باشم پرده دوم: گوشیت زنگ می‌خوره - سلام برادرم، خواهرم، دوستم، فرزندم: دلم گرفته. می‌خوام یه چند دقیقه‌ای با تو باشم. با هم حرف بزنیم…- خیلی دلم می‌خواد بیام ولی باور کن کار دارم. این هفته برنامه‌ام شلوغه. می‌شه یه وقت دیگه؟این داستان زندگی ما آدم‌هاست. تا وقتی هستیم و به همدیگه نیاز داریم برنامه‌های جورواجور ما را از با هم بودن م کسیــ کهــ چیزیــ ......ادامه مطلب
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : مراسم,تشییع, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 7 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37

عشق هم می میرد ...

شوق هم می میرد ...

آرزو هم می میرد ،

 

اما خاطره نمی میرد!

کسیــ کهــ چیزیــ ......
ما را در سایت کسیــ کهــ چیزیــ ... دنبال می کنید

برچسب : عشق,میمیرد, نویسنده : byaddashtesokoote بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:37